خودکشی ممنوع!

-چی شده؟

-منم الان باور کردم، میخواد خودکشی کنه!

-واسه چی؟!

-چه میدونم شاید مغرور شده! خوشیِ تک بودن و ناب بودن، زده زیر دلش!

-یعنی چی این حرفا؟!

-هواداراش میگن یه مجوز میخواسته که گرفته!!!

-این همه آدم مجوز میگیرن!

-آدم اگه به این همه هوادارش، عشق داشته باشه اینجوری نمیشه!

-خودکشی کار آدمای ضعیفه! 

****** 

تو میخوای خط بکشی دور همه؟!

اما این جوری فقط به حسِ پرواز میرسی، تهش مرگه!

خودکشی ممنوع!

دلم از غصه پره ، محسن ِ رفته کی میاد ؟

از قبل از امتحاناتم قصد داشتم اولین مطلبی که مینویسم از حراج باشه.یه جورایی این قطعه برای من متفاوته.ولی از تصمیمم منصرف شدم.هر وقت به حراج و کل آلبوم فکر میکردم میرسیدم به نقص هاش و خیلی چیزای دیگه.برای هوادار محسن چاوشی نقص داشتن آلبوم یه خورده غیر طبیعی به نظر میرسه .نه اینکه چاوشی کلا کارش بی نقص باشه ولی در ۴ آلبوم اول و اکثر تک آهنگ ها تا قبل از نیلوفر اینجوری بود و همه عادت کرده بودن به بی نقص بودن آهنگها و آلبومها (از نظر شنونده).اون روزها فکرشم نمیکردم روزهایی برسه که هر کسی جرات کنه از موسیقی محسن چاوشی ایراد بگیره.نمیدونم بقیه چه فکری میکردن ولی من فکر نمیکردم یه روز خودم جزو این دسته باشم. مسلما من پیشرفت زیادی به عنوان یه شنونده نداشتم و این ایرادها  نشون دهنده پسرفت محسن چاوشیه.

قبل از اینکه ژاکت بیاد چقدر همه امید داشتن.یکی میگفت:این آلبوم امکان نداره عام پسند نباشه. یکی دیگه: محسن میدونه داره چیکار میکنه ، از البوم قبلی هم درس های خوبی گرفته ، این آلبوم مطمئنا... یکی : آخرشه این آلبوم و ...  . همین حرفایی که الآن در مورد (من خود آن سیزدهم) میزنن. جناب چاوشی هم همچنان در حال ادامه راه خودشه و بیخیال. از اونهمه انتقادی که از نیلوفر شد فقط چند مورد از نقص ها رو برطرف کرد. یکی میکس و مستر آهنگها ، که دیگه این اگه کسی هم راضی نبود باید خودش یه فکری به حالش میکرد.به هر حال کیفیت صدای آهنگهای خودش پایین اومده بود.یکی دیگه هم غمگین بودن بیش از حد آلبوم بود که خودشم در مصاحبه هاگفت.اینم یا میتونه به خاطراین باشه که اینقدر بهش گفتم که دیگه یه کاری کرده یا شایدم اصلا کاری به حرفای بقیه هم نداشته و خودش بعد از ازدواجش حالش بهتر شده ویکم از بار غم آلبوم کم کرده. همون آهنگهایی رو هم که غمگین خونده حسی توش نیس که بگیم واقعا غمگینه.خلاصه در بین اونهمه نقص اونهایی رو که به نفعش بود و خودش هم باهاشون حال نمیکرد رو برطرف کرد.اونهمه که گفتن ناله نکن، محکم بخون رو انگار ندید.اینها رو که ندید هیچ ، ترانه های خوبشو هم خراب کرد و ترانه هایی رو آورد که همون ۳،۲ تا  ملودی و تنظیم خوب رو هم خراب کرد.*همین تازگی نظرات یکی از وبلاگ های چاوشی نویس رو میخوندم.یکی نوشته بود:انگار محسن چاوشی میخواد از گذشته خودش فرار کنه و میخواد یه راه جدید رو آغاز کنه و باید به این وضع و این صدا هم عادت کنیم و ... (عین جمله ها نبود). که البته اگر همچین چیزی هم باشه بیشتر شبیه به یه فاجعه ست.چاوشی ای که بخواد با ناله و ترانه های ضعیف و تنظیمهای نه چندان خوب راه جدید رو ادامه بده به نظر من شروع نکنه بهتره. اگه اینجوری باشه چاوشی باید دچار یه غرور وحشتناکی شده باشه که فکر میکنه چون اون سالها تونست اونهمه هوادار رو جذب کنه، الآن هم میتونه خیلی ساده باز هم یه راه جدید رو شروع کنه و تعدا زیادی به هواداراش اضافه بشن. غافل از اینکه در ایران یه خواننده باید چقدر تلاش کنه و چه فاکتور هایی رو داشته باشه که یکباره مورد توجه قرار بگیره.فک نکنم چیزی برای محسن چاوشی تکرار بشه.در صورتی که راحت میتونه تا کاملا از خودش دور نشده به آرومی  خواسته های هوادارا و خودشو برآورده کنه. میشه از همون راه قبل هم وارد راه و سبک های جدیدی شد ولی به آرومی نه به این سرعت.در غیر این صورت با این سن کم هر چند سال یک بار باید یه تغییر سبک رو داشته باشه.نه؟

آها!یه چیز دیگه!محسن چاوشی برای اینکه خواسته های خودشو یه کرسی بنشونه داره نگاه میکنه به هوادارای پر و پا قرصش که فقط با آهنگ های چاوشی زندگی میکنن و این هوادارا با مسیقی چاوشی کاملا آشنا هستن و هر تغییر سبکی رو اگه هم باب میلشون نباشه یه جوری قبول میکنن بالاخره (چون چاوشی رو آخرش میدونن).چاوشی با تکیه به نظرات این هوادارا داره موسیقیشو به سمتی میبره که فک نکنم خاض پسندها هم بعدا بتونن بفهمن موسیقیشو.باید بارها به آهنگها گوش داد، تا بعد از چندین بار(خدا میدونه چند بار) بتونی بفهمی منظور آهنگساز و خواننده رو چی بوده.این و سط تکلیف اون هوادارای عام پسندی که تعدادشون از هوادارای پر و پا قرص چاوشی هم بیشتره چی میشه؟ حق اونا چی؟ ۲ آلبوم رسمی منتشر شد و انا هیچ تغذیه ای نشدن.محسن چاوشی این ۲ آلبوم انگار اصلا اونها رو آدم حساب نکرد.هوادارایی که میگفتن چاوشی اصلا آهنگ بد نداره ، حالا میگن: اسمشو نیار بابا.علتش چیه؟ چون چاوشی به فکرشون نبود.از عمد هم به فکرشون نبود.در این اوضاعی که بعضی خواننده ها دارن خودکشی میکنن برای جذب ۱۰ تا هوادار ، محسن چاوشی داره جمع کثیری رو میذاره کنار و یه عده خاصی رو چسبیده که تعدادشونم زیاد نیس.همین تعداد هم دل خوشی ندارن.این هوادارای عام پسند همه حرفشون اینه که محسن چاوشی محکم بخونه ، با حال و هوای خودش بخونه ، با حس خودش بخونه،  نگفتن پیشرفت نکنه. میگندر راستای همون چاوشی قبل باش به پیشرفتتم ادامه بده مثل قبل. **اونهمه آه و ناله و ضعیف خوندن (منظورم بیحال بودنه) آلبوم نیلوفر چه گلی به سر چاوشی و هوادارا زد که آلبوم ژاکت رو هم بی نصیب نذاشت؟؟

یه چیزی خیلی جالبه.واقعا هم جالبه.به دموی نیلوفر و ژاکت یکم بیشتر توجه بشه اینو میفهمیم که : دموی نیلوفر از یه قسمت استفاده میکنه که همه چیزش عالیه.(هفته ها میگذره اما گل من نیومده ، دارم از غصه میپوسم چقد این روزا بده) ، ترانه خیلی خوب ، صدا خیلی خوب ، لحن عالی ،محکم و طلبکارانه (***به قول یکی از چاوشی نویسها).دموی ژاکت از این قسمت ها : (روا نبود که اینجوری ...) ترانه  خیلی خوب، محکم و عالی هم خونده شده و از تراکی جداش ده که خیلی قسمتهاش با آه و ناله همراهه. (پاییز که میشد) یه صدای عالی ، که هر کسی  فکر میکنه اگر این اولشه بقیه ی این دکلمه چه خبره ، که بعد میبینیم همون قسمت زیبا خونده شده فقط. (با اینکه کوه دردم ... ) قسمتی از تراک "اسیری "که کسی تا قبل از دمو همچین چیزی نشنیده بود از چاوشی.ریتم واقعا خوبی داره. ( تو به من گفتی ... )به این قسمت توجه کنید.قسمتی از تراک " کی بهت خندیده" استفاده شده که باز هم محکم و طلبکارانه خونده شده (البته بیشتر اوایلش) ، تا به قسمتی میرسه که (گفتی که دهاتیم) این لحظه کلمه "دهاتیم" حذف میشه ، چون یه حس ضعیف بودن رو انتقال میده.و وقتی که از "گفتی که " قطع میشه مخاطب حس میکنه خواننده یه حس انتقام جویی داره.ولی غافل از اینکه محسن چاوشی با یه کلمه و بقیه ترانه ورق رو برمیگردونه.

حالا اگه دقت کنیم به دموها ، متوجه میشیم محسن چاوشی میفهمه مخاطبش به چی نیاز داره.نیاز داره خواننده ش محکم بخونه و ضعفی درترانه هاش و خوانشش نباشه.با این دمو ها عطش شنونده رو زیاد میکنه ، بعدشم که آلبوم اومد مبینیم هیچی نبوده.همون قسمت ها فقط بودن که محکم بوده و دوست داشتنی.پس محسن چاوشی میدونه باید محکم بخونه ولی نمیخونه.دلیلشم لج کردن میتونه باشه یا همون تغییرات راه و روش.در حالی که محسن چاوشی هم توانشو داره و هم انرژیشو.

طرف صحبتم با خود محسن چاوشیه:

واقعا فکر میکنی لج کردن با هوادارایی که همه فکرشون و دقیقه هاشون با یاد تو میگذره درسته؟ یا رها کردن هوادارایی که موسیقی این روزای تو رو نمیفهمن درسته؟ اگه درسته که هیچی.بیخیال ...

یادمه مصاحبه اتفاق نو قبل از انتشار ژاکت گفته بودی : دوران من تازه شروع شده.اگه منظورت ، یعنی با ژاکت فکر کنم تمومش کنی زودتر بهتره (یه وقت نگی کسی برای من نمیتونه تکلیف تعیین کنه.نه تکلیف نیس.همه پیشنهاده.همونطور که تا الآن هم خیلیا گفتن و تو نشنیده گرفتی.اینو هم میتونی نشنیده بگیری). چون نه هوادارای دو آتیشه ت لذت آنچنانی بردن نه هوادارای معمولی و عام پسندنت (اینا که دیگه عمرا.البته شاید ۱ یا ۲ تراک خوششون اومده باشه.شاید !!  ). اون روز وقتی این جمله (دوران من تازه شروع شده) رو دیدم نمیدونی چقدر خوشحال شدم.آلبوم رو هم نشنیده بودم.با شنیدنش همه این دلخوشی ها رفت.

یادمه توی همون مصاحبه گفته بودی : در آلبوم جدیدم انرژی زیادی دارم و ... (عین جمله یادم نیس ). میشه بگی کدوم انرژی؟ انرژی واسه ناله کردن منظورته؟ یا اون چند ثانیه تراک "چاردیواری" رو میگی؟ من که فکر میکنم تراک "چار دیواری" اصلا برای این آلبوم نبوده.از دستت در رفته.نه اینکه خیلی انرژی توش باشه ها ، نه ، واسه همون چند ثانیه میگم.گرچه صدات اونجا هم اونقدرا محکم نبود.من فکر میکنم کلا توی این آلبوم راحت خوندی.نه فشاری به حنجره آوردی نه قرتی نه حسی.امکانات زیاد شده دیگه. چه معلوم، شایدم توی استودیو یه تخت گذاشتی و راحت با چای و قلیون میخونی.

توی مصاحبه نوروز ۸۸ با همشهری جوان گفته بودی: آلبوم جدید پر از خلاقیته ، خلاقیتهای شنیدنی. میشه بگی کدوم خلاقیت؟ خلاقیتی که هوادار معمولیت نتونه درک کنه به دردی هم میخوره؟ زوم کردی روی اونهایی که توی سایتتن  هر روز  و با موسیقیت بزرگ شدن و اونهایی که دنبال موسیقی واقعی هستن (که مطمئنا هیچکدوم مخاطب اصلی آثار تو نیستن) ؟

با چه دلیلی (که مطمئنا قانع کننده نیس) داری اینهمه هوادار رو رها میکنی؟ یعنی چی که هر کس دوست نداره آهنگای منو گوش نکنه؟ مسلما منظورت آدمای عادی که نیستن. منظورت همون هوادارای معمولی ان که زیاد بودن همونا باعث شد به اینجا برسی ، نه این هوادارای ۱۰ آتیشه ت. یعنی واقعا دیگه مسئولیتی درقبال اونها نداری. نه ؟ محسن چاوشی دیگه برای اونها آهنگی نداره؟ باید منتظر بمونن تا ببینن چه موقع یکی مثل چاوشی میاد و دلشونو میبره؟ واقعا؟

یعنی نمیشه هم عام پسند و ساده خوند و هم به اون چیزی که تو میخوای رسید؟ اینهمه انتقاد رو نمیبینی؟ نمیبینی یا اصلا اهمیتی برات ندارن؟ حتی اندازه ای که فکر کنی به حرفای اینهمه هوادار؟ سخته که خودت باشی؟ سخته مثل قبل با حس واقعی خودت بخونی ، رویایی ملودی بسازی ، پرشور بخونی  و واقعا با انرژی بخونی؟ اگه سخته و دیگه توانشو توی این جوونی نداری ، نخونی بهتره ( ابهت محسن چاوشی به وسعت و محکم بودنش بود.این خاصیت صدای توئه) .اینهمه هوادار رو هم الکی امیدوار نگه نمیداری.

به هر حال یه چیزی هم هست ، اینکه همیشه وقتی یه نفر معروف میشه و به جایی  میرسه خودشو در مقطعی گم میکنه.بعضی هاشونم کلا از دست میرن.

اینم بگم و تموم، توی مصاحبه بعد از آلبوم ژاکت گفتی : این آلبوم تمام توان گروه ما بود. جدا تمام توانت شده این؟ یعنی خودتم باور کردی که این آلبوم نتیجه همه تلاش ها و حس و حال های نابت بوده؟ فکر نکنم جز خودت کس دیگه ای به این جمله ت ایمان داشته باشه. وجایی دیگه گفته بودی :بین همه آلبوم ها "ژاکت" رو بیشتر دوست دارم. که امیدوارم این جمله فقط جنبه تبلیغاتی داشته باشه نه از ته دل.


پ.ن:

۱- محسن چاوشی برای من هنوز بعد از سالها بهترینه بین جمع این همه خواننده.ولی تا وقتی بهترین میمونه که سطح موسیقیش از بقیه پایین تر نیاد.برای من فراتر از یه خواننده و موسیقیدان بود. ولی الآن فقط میخونه.

۲- اصلا مهم نیس که محسن چاوشی یا حتی از اطرافیان چاوشی این مطلب رو ببینه یا نبینه.مهم اینه که حرفای من یه جایی میمونه برای مدت ها

۳- اولین پستم توی این وبلاگ بود ، به صورت کلی نوشتم. دفعات بعد شاید به صورت جزیی تر از چاوشی و آهنگ هاش نوشتم.


*www.chavosher.blogsky.com

** شاید بهتر بود اینها رو توی قسمتی که مخاطبم محسن چاوشی بود مینوشتم.

*** www.chavoshioon.blogfa.com

دریاچه ی مرده

همیشه در مطبوعات صحبت از فضای تلخ و سیاه!!! کارهای چاوشی است که جالبترینش را بعد از ژاکت شاهد بودیم، دنیای کافکایی!!!

روزی که این مطلب را خواندم خیلی عصبانی شدم، هنوز هم قبولش ندارم!

اما آیا واقعا در کارهای چاوشی کاری نیست که سراسر غم و ناامیدی باشد؟

با نگاهی به کارنامه ی او میتوان با اطمینان گفت: گرچه فضا غم بوده اما همیشه عشق و امید، یا یکی از این دو رکن را داشته و بنابراین نمیتوان کارهای او را سیاه قلمداد کرد؛ اما در ژاکت چه طور؟ کاری نداشتیم که سراسر غم باشد و ناامیدی؟

******

فکر میکنم همگی معتقدیم که در ژاکت با ضعف ترانه مواجه ایم البته نسبت به خود چاوشی نه سایرین (کسی را قابل قیاس با چاوشی نمی دانم، او را فقط با خودش مقایسه میکنم)

در ژاکت سه اثر حسین صفا بیشتر با چاوشی دوستان ارتباط برقرار کرده و بیشتر خودنمایی میکند، گرچه صفا هم صفای «کفتر چاهی» نیست، اما ارجینی که هنوز با ترانه هایی مثل «رفیق خوب»، «عشق دو حرفی»، «ابرای پاییزی» و... پادشاهی میکند، در ژاکت کمی زیر سوال رفت! (البته باز نسبت به خودش و تیم چاوشی، نه سایرین!)

به نظرم تنها ترکی که این امید را می دهد امیر همان امیر است و همچنان میتوان از او انتظار «رفیق خوب» ها و... را داشت ، ترک آخر است؛ «دریاچه ی مرده» پر است از تعابیر ناب، آن هم از جنس امیر که دو نمونه از برترین هایش «با درد خلوت کردن» و «از غم شکایت کردن» است.

امیر در این ترانه، خودِ ارجینی است، گرچه «حراج»، «چاردیواری»، «اسیری» و «دلشوره» هم لحظات نابی دارد برای رو کردن اما ارجینیِ مجبوب من، ارجینیِ «دریاچه ی مرده» است.

تک تک ابیات شعر، قوی و پر از احساسات زیباست که این بی نهایت خواستی اش میکند.

******

محسن این ترانه را بسیار زیبا اجرا کرده و باز هم توانایی اش در آهنگسازی را به رخ کشیده، جنس صدا هم همان صدای چاوشی است لحن هم با توجه به غم سنگین موجود در قطعه یا بهتر بگویم نا امیدیِ بسیار، به جاست چرا که میتوان از غم بسیار فریاد کشید و عصبانی بود اما وقتی در ناامیدی محض باشی راهی جز نالیدن نیست!

تنظیم کار را به شخصه دوست دارم اما بهتر میشد اگه تنظیمی مثل حسرت خیس را برایش می شنیدیم، یک تنظیم فوق العاده که خودش به تنهایی نیمی از بار حسرت خیس را به دوش میکشید.

******

در این ترانه ردی از امید میبینید؟

چاوشی کارهای مختلفی داشته که در آن ردی از امید نبوده اما رد پای پر رنگ عشق به وضوح در آن دیده میشده، برای مثال در همین آلبوم ترک شش، «خنده»، امیدی به رسیدن به یار نیست اما عاشق چنان مستانه از عشق میگویدکه وادار به تسلیمی (راجع به خنده بعدا مفصل خواهم گفت)

اما در این ترانه هیچ نشانی از عشق یا امید نیست!

از همان ابتدا تنها شخصیت ترانه اعلام میکند که: «خسته شدم خسته ی هرچی درده» اما این گلایه ی او به همین جا ختم نمیشود، ادامه پیدا میکند و لحظه به لحظه سیاه تر و تلخ تر میشود!

خسته شدم خسته ی هرچی درده

آی رو دوش من درد هزار تا مرده

جنگ با این همه غم و غریبی

یکی بگه رسم کدوم نبرده؟

بهار و پاییز و زمستون چیه، چیه؟

برگ درخت من همیشه زرده

وقتی زمونه رو گرفته از من

دلم دیگه دنبال چی بگرده؟!

بعد از شندین غم مطلق و یاس کامل شخصیت قصه، قسمت تکرار شونده ی این ترک را میشنویم که شاید قرار است کمی از بار غم این قطعه بکاهد و نقش امید را بازی کند:

ای دلخور از گریه مرد پر از گریه

بغض ترک خورده دریاچه ی مرده

با گریه جاری شو بازم «بهاری شو»

با درد خلوت کن از غم شکایت کن

ترکیب «بهاری شو» یک جرقه ی امید در دل شنونده ایجاد میکند اما این کور سوی امید به کسری از ثانیه هم نمیکشد و خاموش میشود وقتی عاشقِ تنها میخواهد برای بهاری شدن با درد خلوت کند!!!

هزار تا خورشید واسه ی ما کمه

دنیا بدون عشق خیلی سرده

باید بسازه و بسوزه با غم

دلی که بازیچه ی داغ و درده

حتی به خوابم روز خوش ندیدم

بپرس از این چشا که خوابگرده

منتظر کدوم خوشی بمونم

دنیا مگه چی داشت و رو نکرده؟!

این ترانه از ابتدا تلخ و سیاه است و تا انتها این روند رو به افرایش ادامه دارد، شخصی که معتقد است زمانه از او رو گرفته و دنیا هیچ چیزی برای رو کردن ندارد!!!

******

وقتی یاد حرف عجیب و غریب آن خبرنگار افتادم (دنیای کافکایی!!!) که از دوستی به من گفت: «من میمیرم برای این ترک، باهاش زندگی میکنم» چون میدانستم بیشتر اهل کتاب است تا موسیقی بی معطلی دلیلش را پرسیدم که گفت: «من عاشق صادق هدایتم، این ترک خیلی شبیه به آثار هدایته، تلخ و سیاه و بریده از زمونه»

******

من در جواب دوستم چه باید میگفتم؟

شما بودید چه میگفتید؟

با چه دلیل و برهانی نظرش را عوض میکردید و میگفتید دنیای پرعشق چاوشیِ ما زمین تا آسمان با دنیای سیاه صادق هدایت فاصله دارد؟!!!

چه دلیلی می آوردید؟ دلیلی داشتید یا مثل من مجبور به سکوت بودید؟

پی نوشت:

1.این ترک را بسیار دوست میدارم و به شخصه گاهی هم شدیدا با آن هم ذات پنداری میکنم اما... 

2.نظرات شخصی اند