چاوشی خوانی یا چاوش خوانی*؟!

امروز اولین روز محرم است و  سه شنبه؛ نمیدانم خیلی خرافاتی شدم یا نه اما همه ی روزهایی که خیلی برام اهمیت دارند می افتند سه شنبه!

سال گذشته در روزهای سخت فراق ژاکت و آن انتظار کشنده دو آهنگ به مناسبت این ماه مهمان گوش مان شدند.

سلام آقا آلبوم خوش قولی بود آلبومی که بر خلاف سایر آلبوم هایی که وقتی رنگ و بوی چاوشیایی داشت قطعا رنگ و بوی بد قولی هم میگرفت به موقع روانه ی بازار شد!

ترس و واهمه ی همه برای ادامه ی مسیر چاوشی از «غدیر خون» شروع شد، از ناله ها و تلفظ هایی که با چند لیتر نوشابه ی اضافه هم از گلو پایین نمی رفت!

همه سعی میکردند وقتی محسن چاوشی میگوید «ای آبرو از یزید برده» گوش هایشان نشنود! اوج افتضاح وقتی بود که انگار چاوشی خودش را با «هلالی» اشتباه گرفته بود! و ترانه ی زیبای امیر ارجینی را با ناله هایی عجیب و غریب که هر چه بود از غم نبود به ابتذال کشید!

فکر نمیکنم کسی منکر ترانه ی فوق العاده ی امیر ارجینی باشد، پس ایرادی متوجه این قسمت نیست و از آنجا که جز ترانه باقی ارکان اصلی این قطعه به عهده ی چاوشی است با هیچ ماست مالی زِیشِنی! نمیتوان چاوشی را مقصر ندانست.

اما در مقابل این اثر که معتقدم بضاعت این را داشت که بهترین قطعه ی مذهبی چاوشی باشد، ظهر عطش قرار دارد که هم شعر قوی ای دارد هم نوع خوانش دوست داشتنی است هرچند به نظرم چاوشی نیمی از اوجی را که در راه کربلا دارد در ظهر عطش ندارد!

ظهر عطش در حالی زیباست که چاوشی سعی دارد محکم باشد؛ چیزی که به آن شهره بود (هست!) این محکم بودن وقتی روح را نوازش میدهد که «محمد» را ادا میکند.

هرچند ظهر عطش هم به رغم خوانش خوب و شعر قوی اش آن چیزی نیست که من از محسن انتظار دارم  چون میشد این شعر را از زبان خود مرحوم آقاسی، کریمی، هلالی و... هم شنید و لذت برد؛ آنچه که راه کربلا داشت زیبایی بی حد و حصری بود که جنسش چاوشیایی بود نه جنس مداحی مداحان!

نمی خواهم چون بازار انتقاد از چاوشی داغ است بر او بتازم چرا که هرچند این محکم نبودنش آزارم میدهد اما دلیل موجهی نیست برای کم گذاشتن در عاشقی کردن؛ بیش از این ها به او مدیونم؛ انقدر می ایستم تا دوباره محکم شدنش را ببینم (میبینم؟)

به هر حال چیزی که هست آن هایی که با صدای سرفه ی سلطان!** هم حالی بی حالی میشوند که کم هم نیستند میتوانند به جای عشق بازی با آن طاووس دوست داشتنی ای نمیدانست چطور با پاهای زشتش بپرد، دل بدهند به غدیر خون که گرچه سرفه ندارد اما پر است از صداهای عجیب و غریب!
سلام آقا مقدمه ی خوبی برای ژاکت بود و به خوبی میشد حدس زد که این چاوشی قرار است از چه آلبومی رو نمایی کند؛ چاوشیِ تازه علاقه مند شده به مداحی که حتی فکر میکند آهنگ بندری را هم باید با تم مداحی بخواند!***

کاش الان هم سلام آقایی بود تا بدانیم چاوشی بعد از این همه نقدی که به گوشش رسیده (رسیده؟) الان چه میکند و میخواهد از چه چیزی رو نمایی کند؟

پی نوشت:

۱.این متن نه عرض دارد، نه کنایه، نه قصد کوبیدن! ناراحتی این متن، تاکید میکنم ناراحتی نه عصبانیت! برای این است که معتقدم غدیر خون می توانست بهترینِ چاوشی باشد و حال آن که بدترین ِ اوست و متاسفانه برای اولین بار نه ترانه ی بدی هست، نه محمدرضا آهاری و نه هیچکس دیگری که بتوان او را مقصر دانست و چاوشی را مبرا کرد! قطعا در خراب شدن این قطعه او مقصر است و بس! و فقط خودش میداند که غم از دست رفتن آن صلابت چه جور دلم رو میشکنه!

۲.خواهشا غر نزنید که این قرن چاوشی شده فقط محلی برای گله گذاری! نویسندگان قرن چاوشی نه به خاطر متفاوت بودن!!! بلکه برای عشقی که به چاوشی دارند و ترس از این که قرنی را که به نام او کرده اند به صد نرسیده، پایان یابد؛ حس و حال قربونت برم الهی قربون جفت چشات گفتن ندارند!

*مداحی!

**خیلی بیشتر از آنکه در تصور بگنجد از این لقب بیزارم و به آن حس اشمئزاز دارم!

***ژاکت با اینکه قطعا بهترینِ چاوشی نبود و بدی هایی داشت خیلی دوستش دارم و هنوز آن مثلث طلایی اش (خنده، دور آخر و بخون امشب) را بی نهایت دوست میدارم از حلاوت دلشوره و دریاچه ی مرده هم نمیتوان گذشت البته به شرط این که چاوشیِ قبل از نیلوفر را به کل فراموش کنیم!

پیوست: مطلبی سال گذشته برای این دو آهنگ نوشته شد که خواندش خالی از لطف نیست هرچند قبل از خواندن توجه داشته باشید که نویسنده ی متن به شدت در هر زمینه ای تند رو و غیر قابل انعطاف است، اما نقد به رغم تند روی قابل تامل است.

*ناله های سرگردان*


نظرات 10 + ارسال نظر
KHANDE سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:44 ب.ظ

با عرض سلام خدمت خانم مرسده (نویسنده مطلب):و سیّد

بزرگوار آقای مهدی: از نقد زیبای شما سپاسگزارم،شما هم

همانند چند تن از دوستان (طرفداران آقای چاوشی) قلم خوبی

در نوشتن دارید.



S&S سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:52 ب.ظ

غدیر خون را دوست دارم .

غدیر خون نیازمند این صدای غمگین بود .

هر آهنگ و باید به لحنی خوند . محکم خوندن و شل خوندن جالب نیست برای این تراک .

بنده غم تزریقی را دوست ندارم!

ربطی به محکم خواندن و شل خواندن ندارد!!! آهنگ به حد فاحشی خارج از انتظار من بود!

البته این نظر من است.

ممنون

چاووشیسم سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:10 ب.ظ http://www.chavoshism.blogfa.com

شعر ارجینی قوی بود ؟!
اتفاقا آن تراک هر چیزی داشته باشد ، شعر قوی ندارد !
ترانه سرای این کار به قول خودت مثل نوحه خوان ها فقط صحنه را در ذهن خود مجسم کرده و هر چه به ذهن خود رسیده روی کاغذ آورده بود . نه به فکر نو آوری بود و نه به فکر ترکیب و ایده های ناب مثل آن پای زشتی که ترس از پریدن داشت ...

با تمام این اوصاف معتقدم مانند نویسنده " ناله های سرگردان" جانب انصاف را رعایت نکرده اید و کمی بی رحمانه نگاه کرده اید . و باز هم به قول خودتان چون بازار انتقاد از چاووشی گرم است شما هم تحت تاثیر این جو نوشته خود را نگاشته اید ...

معتقدم این دو تراک به نوبه ی خود دارای زیبایی هایی بودند. همان زیبایی هایی که از جنس چاووشی اند !
به قول معروف دارای المان های چاووشیایی بودند ، اما یک مورد اضافی نیز داشتند که همان ناله های سرگردانی است که همه گفته اند و گفته ایم ... !
میتوانستید در کنار اینکه تمام پست خود را به ویژگی های منفی تراک اختصاص دادید چند سطری هم از این ویژگی های مثبت مینوشتید ...

در خیلی از موارد هم با شما موافق نیستم ! شما با شنیدن"ای آبرو از یزید برده" گوش دارید گوش هایتان نشنود ، اما من مو به تنم سیخ میشود !!




پر واضح است که گفتن موارد منفی هر اثر لازم و ضروری است اما به نظرم نباید بزرگ نمایی کرد و این کارها را "افتضاح" خواند ... افتضاح خواندن این دو اثر به معنای واقعی کلمه بی انصافی است ...
چه افتضاح دلچسبی بود برای من ... ! (البته نه به آن دلچسبی که از چاووشی انتظار میرفت ...!)

--

"حس و حال قربونت برم الهی قربون جفت چشات گفتن ندارند!"

قربانت بریم ها را نگه داریم برا فیس بوک :دی ... !



موفق باشی مرسده ی عزیز ...

هر بار متنی مینویسم ظاهرا باید متذکر شوم که این ها نظرات شخصی ام هستند!

غدیر خون از نظر من عالی بود به لحاظ ترانه، ترکیب غدیر خون گرفتن بسیار محشر و دوست داشتنی است ضمن این که امیر ارجینی کربلا را به تصویر کشیده مگر قرار است چیزی که به ذهن من می آید بنویسد؟!

من نگفتم نویسنده ی ناله های سرگردان بی انصاف است گفتم تندرو شاید بنده هم تندروی کرده باشم که موقع نگاشتن این سطور اصلا چنین قصدی نداشتم!

هر ترکی که چاوشی میخواند زیبایی هایی دارد آن به خاطر وجود چاوشی ست که منکرش نیستم.

در هر علمی هر چیز بسیار کمی قابل چشم پوشی است مثل نکات مثبت غدیر خون!!!

از ظهر عطش هم که گفته شد خیلی بد نگفتم، گفتم؟

احتمالا دلیل آن سیخ شدن مو فاجعه ای ایست که که پیش روی گوشتان است! من هم همین حس را دارم!

فیس بوک مال از ما بهتران است ما به آن دسترسی نداریم: دی

موفق باشی دوست عزیز ممنون از نظرت

Mohammad سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:55 ب.ظ

غدیر خون پتانسیل بهترین شدن را از نظر من نداشت.
ظهر عطش هم من مداحی نمی دانمش.
به نظر من ترانه ای مثل کاشکی که انقدراز آن تعریف می شود کلیشه ای تر از ظهرعطش یا ظهر عطش مانندی ست. حداقل برای چاوشی! البته آهنگ کاشکی آهنگ قوی ایست.
قصه کلاغ و عقاب و کفتر و اینها فکر نمی کنی خسته کننده شده؟! همه ی آهنگها نباید مثل هم باشد.
البته در مورد غدیر خون و جنس مداحی اش موافقم. اما "غدیر خون گرفتن" این قسمت وحشتناک دوست داشتنی ست و حیف بود که نحوه ی ادای آن اشاره ای نشود در این نوشته.
در ضمن آهاری تنظیم کننده ی غدیر خون نبود.

نظر شما کاملا محترم اما از نظر من پتانسیلش را داشت.

نگفتم ظهر عطش مداحی است گفتم که میشد توسط مداحان خوانده شود و همین میزان تاثیر گذاری را داشته باشد هرچند که منکر زیبایی ظهر عطش نیستم.

اگر ظهر عطش ماندگار تر از کاشکی است به خاطر همان خوانش محکم است.

کاملا صحبتت را قبول دارم منظور من این نبود که حتما از زبان حیوانی حرف بزند اما اینکه عین این مداحان که روی پایشان میکوبند هم نباشد که با حالت گریه بگوید: چشم تموم دنیا گریون بشه ...!

قطعا آهنگ ها باید متفاوت باشد برای همین است که معتقدم غدیر خون پتانسیل بهترین شدن را داشت.

اصلا دلم برای همین قسمت است که میسوزد چه اتفاقی می افتاد اگر کل روند آهنگ مثل این قسمت«غدیر خون گرفتن» ادا میشد؟

در مورد خط آخر فکر میکنم دو بار تاکید کردم که کسی نیست که مقصر بدانیمش حتی آهاری!
---------------------------------------------------------
فکر نمیکنم کسی منکر ترانه ی فوق العاده ی امیر ارجینی باشد، پس ایرادی متوجه این قسمت نیست و از آنجا که جز ترانه باقی ارکان اصلی این قطعه به عهده ی چاوشی است با هیچ ماست مالی زِیشِنی! نمیتوان چاوشی را مقصر ندانست.
----------------------------------------------------------
ناراحتی این متن، تاکید میکنم ناراحتی نه عصبانیت! برای این است که معتقدم غدیر خون می توانست بهترینِ چاوشی باشد و حال آن که بدترین ِ اوست و متاسفانه برای اولین بار نه ترانه ی بدی هست، نه محمدرضا آهاری و نه هیچکس دیگری که بتوان او را مقصر دانست و چاوشی را مبرا کرد! قطعا در خراب شدن این قطعه او مقصر است و بس!
-------------------------------------------------------------

من گفتم اینجا کسی جز چاوشی نیست که بتوان مقصر قلمدادش کرد

فروغ سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:16 ب.ظ

فقط می تونم بگم در مورد دو تا آهنگی که گفتی کاملن با هات موافقم وقتی محسن به اون حس اندوه عمیق میرسه ناله ها از روحش تراوش می کنه من مسخ میشم میخکوب!
اما ازو نور وقتی این ناله ها رو خودش اضاف می کنه و اداشون می کنه بدون جوششی از درون به شدت عصبیم میکنه و آراش شنیدن صداشو کاملن از دست میدم .......
اما سع یمی کنم اونایی که این حسو بهم میده اصلا تو ذهن و رحم جاری نشه و فراموششون کنم ...
مرسی مرسده به خاطر نگاه صادقانه ت که خیلی دوسش دارم

چاووشیسم چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:09 ب.ظ http://www.chavoshism.blogfa.com

"هر بار متنی مینویسم ظاهرا باید متذکر شوم که این ها نظرات شخصی ام هستند! "
بنده که ضد این را نگفته ام !
بنده هم که نباید متذکر شوم شما نظرات را گذاشته اید برای ارائه نظرات مخاطبان .. بنده هم نظرم را گفتم ... همین !

--

اتفاقا آن مو سیخ شدن به خاطر لذت بیش از حد بود ... نه چیز دیگری !

دوست عزیز آن جمله تاکیدی بر این بود که این ها نظرات من هستند و بنده با این که با شما مخالفم برای نظرتان احترام قائلم قصد جسارت نداشتم اتفاقا نظراتی مثل نظرات تو که با وقت و حوصله نوشته میشوند را هرچند مخالف خیلی دوست دارم
***************

در مورد جمله ی آخرت اجازه بده ضمن احترام همچنان با تو مخالف باشم

javad پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:39 ب.ظ

موافقم---
البته میشه به غدیر خون بیشتر ارفاق کرد،به خصوص نحوه ی ادای لفظ یزید که خیلی هم محکم بیان شد،ناله ندیدم!چرا نپسندیدی!؟
مداحی دیگر نقطه عطف نوشتت بود!!!
،به قول بچه های(ه-ج) تمشک(:دی)
در کل این دوتراک ناله های اضافی داشت،ولی نقطه امیدش ثانیه هایی بود که به کل اهنگ میارزید،و پرت میشدیم به دوران زیرزمینی بودن محسن،
حسین عزیز از ترانه ی ارجینی حرف زد،که هیچ ارزشی نداشت ونقطه ی ضعف بود!!!
جدیدا مد شده دیگر هیچ غیرت و تعصبی روی چاوشی نیست،یا محسن را همان گونه که هست بپسندیم یا مدام دم از هواداری با پیکان تیز منتقدانه نزنیم،
*****
پانوشت:دروغ چرا!
همیشه نوشته هات رو چه تو فضای مجازی چه تو مجله کامل وبا دید خوبی میخوندم و همیشه دیدم مثبت بود
اما در این نوشته وقتی اسم محسن در قیاسی عجیب با هلالی آمد
نتونستم کنار بیام باش،دیگه متن رو با بی حالی خاصی خوندم-
نمیدانم از هلالی خوشم نمی اید یا از یک هوادار تیفوسی و متعصب بعید بود،یا شایدم من دیدم منفی هستش و دارم تند میرم
(***الله اعلم***)

روی هم رفته نقد خوب و مطلوبی بود،خسته هم نباشی
یا علی;-)

این احساساتی بودن تو منو کشته!

تمشک را باید به تو داد که در این نوع خوانش مداحی نمیبینی!!!

ضمن اینکه هلالی نماد بود از مداحان فقط همین!

من خیلی بیشتر از یک هوادار تیفوسی هوادارم اما هواداری را همیشه در تمجید نمیبینم!

غیرت رو چاوشی کم شده؟!

اگر غیرت را در این نوشته نمیبینی دیگر حرفی نیست!

چاووشیسم شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 05:47 ب.ظ http://www.chavoshism.blogfa.com

لذت را من برده ام ، شما مخالفی ؟!

عجبااا :دی

--

نظر جواد هم مزید بر علت ... و هزاران جواد مانند ... مطمئنا شما در این یک مورد خاص، نظر شما با رای اکثریت در تضاد است ...

در کل ممنون و امیدوارم موفق باشید ...

عزیز دل برادر: دی

نظر جواد هم صرفا عاشقانه است من هم اگر بخواهم صرفا عاشقانه حرف بزنم باید بگویم پیشوازم ظهر عطش است رینگ تونم غدیر خون!!!

ولی من در این متن نخواستم عاشق باشم

موفق باشی دوست عزیز

چاووشیسم شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:18 ب.ظ http://www.chavoshism.blogfa.com

@ جواد :
انتقاد از یک ترانه به خصوص یک ترانه سرا ، چه ربطی به محسن چاووشی دارد ... اصلا چه ربطی به غیرت و تعصب دارد ؟!؟!؟!



خود محسن به من اینگونه گفته :
یا مثل سابق میشی بر می گردی ، یا نمی خوام دیگه تو رو ببینم ...

البته بنده به هیچ وجه با این شدت برخورد نمی کنم که دیگه نمیخوام تو رو ببینم و ...
سعی بر اصلاح داریم ... امید داریم موفق شویم ...


دیگر شما خود دانی ،


جواد کلا فقط احساساتی مینویسه!

محسنم ایشالا برمیگرده ما در هر صورت پشتش هستیم

چاوشیدان جمعه 1 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:08 ب.ظ http://chavoshidaan.blogsky.com/

با مطلبی از شهاب اکبری به روزم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد