کاشکی

تو این روزا که مثه شب سیاهه* خیلی وقتا شده که گفتم کاش محسن چاوشی مجوز نداشت، اصلا چی میشد هنوزم غیر مجاز بود؟

همیشه هم با خودم میگم خیلی هم بهتر بود، اگه غیر مجاز بود شاید مثل اون وقتا...

این بحث مجاز بودن یا نبودن هر روز توی ذهنم میاد و هر دفعه میگم کاش نبود تا روزی که سنتوری اومد.

وقتی استند سنتوری رو دیدم نا خودآگاه ذهنم رفت به عقب، اون موقع که توی روزنامه ها خبرش بود که به دلایل مسخره مجوز نمیگیره و باید اصلاحیه بخوره، اول گفتن اسم فیلم نباید علی سنتوری باشه، چه معنی داره اسم یه معتاد اسم امام اولمون باشه!!! اسم فیلم شد سنتوری! بعد گفتن چاوشی مجوز نداره بعد از کلی حرف و رفتن و اومدن قرار شد رادان قطعه ها رو دوباره بخونه! خود چاوشی هم گفت: امیدوارم رادان بتونه خوب اجرا کنه!

آخر چرخید و چرخید تا سنتوری بدون مجوز اومد بیرون اونم با صدای چاوشی، انگار بدون مجوز بیرون اومدن شده بود سهمِ دلش، سهمِ دلمون!یادمه پوستر سنتوری اون موقع این بود   

 

  

 

نسخه ی اصلی فیلم اومده بود بیرون اما پوسترش همون پوستری بود که بنا بود با مجوز بیاد؛ سنتوری با صدای بهرام رادان!!!

آخ چه دردی بود این بی مجوزی، صدای سازش همه جا پر شده بود اما نمیشد داد زد، نمیشد پوستر فیلم رو عوض کرد، نمیشد گله کرد، نمیشد...!!!حالا اول چیزی که روی استند جلب نظر میکنه اسمشه:  

 

 

 

 سنتوری با صدای  محسن چاوشی

از اون روز تا حالا هر وقت این بحث مجاز بودن یا نبودن رو توی ذهنم شروع میکنم تهش استند سنتوری میاد جلوی چشمم و با خودم میگم 

آخ که چه لذتی داره اسمتو فریاد کشیدن 

 

*این روزا خیلی کلنجار میرم با خودم که چی شد؟ چرا اینجوری شد؟ یه سری حرفا هر روز توی ذهنم چرخ میخوره

همه ش به خاطر مجوزه؟!  

-کاشکی انقدر نذر و نیاز نمی کردیم!  

چقدر اون موقع ها که اسمشو با دو تا «واو» می نوشتن حرص میخوردم که چرا اسمشو غلط می نویسن و چیزی نمیگه؟! اما انگار تمام صمیمیت و مهربونی ش توی همون یه دونه «واو» بود!  

-کاشکی همیشه اسمشو غلط می نوشتیم!  

چقدر با خودم میگفتم این آدم باید دنیا زیر پاش باشه، باید صاحب بهترین چیزا باشه چون غرور براش معنا نداره؛ حالا خونه داره بهترین جا، ماشین داره بهترین مدل، نوش جونش حقش بود اما سرد شده، خیلی؛ یعنی معنی غرورو یاد گرفته؟!  

-کاشکی پولدار نمی شد!  

چقدر امام رضا و راه کربلا رو گوش کردیم؟  

-کاشکی همون موقع که یه کلاغ رو سیاه بود و یه طاووسِ پیاده انقدر گوش میکردیم که پُر میشدیم، که دیگه گوشمون نشنوه سلام آقا رو! که گوشمون نشنوه مداحی کردنو به جای عشق بازیِ شیرین یه کلاغ و طاووس با اماماشون.  

این پسره، محسن چاوشی رو میگم؛ به عشق همه ی ما میخونه، به عشق هواداراش اما الان یه جور دیگه میخونه؛ یه جوری دیگه خوندنش به کنار، این همه ناله رو جای اون همه صلابت گذاشتن به کنار، دیگه به عشق ما هم نمیخونه! قبلنا با ما حرف میزد باهامون درد و دل میکرد میگفت چرا و چی شده؟ الان بعد چند ماه به جای حرف زدن با ما میره با مجلات مصاحبه میکنه تیکه میپرونه! من هر آهنگو با یه لحن میخونم! یکی هم نیست بگه «تو ناز میکنی» و «ناز» که یه آهنگ بود اونا چرا انقدر لحنشون فرق داره؟! چی شده غریبه شدیم با دلش؟ چی شده که از ما یه دنیا فاصه س تا دلش؟  

-کاشکی، کاشکی ماشین زمان داشتم، ماشین زمان داشتمو چاوشی رو میبردم توی استدیو و اون عکس رو با عینک آفتابی ای که ری بون اصل نبود! اما یه دنیا سادگی و صمیمیت داشت بدون غرور! خودم ازش میگرفتم، کاشکی یه بار دیگه چاووشی رو حس میکردم؛ کاشکی...  

 

 

نظرات 8 + ارسال نظر
علی آبی دل سه‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:43 ب.ظ http://www.abidel.blogfa.com


انگار همون سنتوری غیرمجاز داره این روزا هم آبرو داری میکنه

اصلا انگار محسن غیر مجاز و هنوز یادشون نرفته مردم که ژاکت رکورد فروش و شکسته!

ما که شاید هیچوقت یادمون نره اما بالاخره یادشون میره!

بله بالاخره یه روز یادشون میره!

ولی مهم اینه که اون فعلا ما رو یادش رفته!

جواد سه‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:50 ب.ظ

طبعا دلتنگی ها بسیار است...
نقل مکان کردن از خوش در کوچه تنگ شفیعی به قیطریه!
تبدیل ۲۰۶ به سانتافه...
خواص میپسندند که چاوشی چاوشیه دوران کفتر چاهی باشد...
اما...
باید با واقعیت کنار امد...
در مورد سنتوری هم اینو دیگه ه.ج تابلو کرد که واسه درگذشت تهیه کننده خواستن به مهرجویی دلداری بدن...(بی انصاف ها)
کاشکی...
لفظ زیبایست
موفق باشید

زمونه ی بدیه شاید چاووشی نمیخونه چون الان وقت خوندن چاووشی نیست دوره ی همین چاوشی هاست!!!

S&S سه‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:13 ب.ظ

دوباره خزون اومد نم نم بارون میزنه تو صورتم ...

متن زیبایی بود.

بهتره با واقعیت های موجود کنار بیای !

موفق باشی.

نمیتونم، کنار اومدن با هر واقعیتی ساده نیست!

مرسی

Mohammad سه‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:15 ب.ظ

هدفی که متن داره این نوشته داره خوبه اما طرز بیانش از نظر من نه.
این داستان چاووشی و چاوشی دیگه خیلی مسخره داره میشه.
من خودم یکی از مخالفای این ناله هام اما تا نشینمو با خودش حرف نزنم،قضاوتی نمی کنم.
تاکید می کنم این نظر منه.

دوست خوبم، محمد عزیز:

منظور من از این نوشته کاملا واضح است این لفظ چاوشی و چاووشی هم یک بازی نوشتاری ست همین و بس حالا اگه مسخره شده ایراد از منه

بله کاملا درسته تا با خودش حرف نزنیم نمیشه قضاوتی کرد اما مگه میشه با خودش حرف زد؟

ضمنا این پست در این روزها که همه به چاوشی بی مهرند یک پست تقریبا حمایتی بود توام با گلایه

ممنون از نظرت

بهادر چهارشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:05 ب.ظ

برمی گردد....

سنتوری بدون چاوشی معنا ندارد.

هر جا که ردی از چاوشی گذشته باشد اگر نباشد بی معنی ست

کاش برگردد

چاووشیدان دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:02 ب.ظ http://chavoshidaan.blogsky.com/

در نظر داشته باشید که مجاز شدن چاوشی امکانات بیشتری به چاوشی داد !
به طور مثال پولی که از فروش یه شاخه نیلوفر و ژاکت به جیبش رفت خرج استدیوی مجهز و نوازندگان حرفه ای ایرانی در آهنگاش کرده.و همچینن به زبان افتادن استعدادش در موسیقی

ولی غیر مجاز بودنش هم دنیایی بود واسه خودش
قبول دارم

چاوشیدان با مطلب جدیدی به نام "شراب کیکاووس یاکیده" (نقد ترک لولای شکسته" آپ شد.
منتظر نظر شما هستم.

قبول دارم اما این امکانات میتونست خیلی بهتر خودشو نشون بده اما...

ممنون از نظرت

یاسین برهانی سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:33 ب.ظ http://kamichord.blogfa.com

یعنی میخواین بگین بعد از مجوز ضعیفتر شده؟؟؟؟؟
اصلا" و ابدا".....
"یه شاخه نیلوفر" رو شاید یکم بابت تنظیم مسخره و شلوغش بشه گفت یکم ضعیفتر از غیر مجازهاش بود....
اما محسن با ژاکت برگشت....ژاکت یکی از بی نقص ترین کارای این چندساله ایران بود....
فضا و هارمونی موسیقیایی ژاکت اروپایی بود و به شکلی تبدیل شده بود که من ایرانی هم لذت میبرم ازش....
تغییر صدارو قبول ندارم...الان محسن یکم با احساستر میخونه واسه همین احساس میشه صداش عوض شده....
تراک دور آخر رو دقیق گوش کنید...میبینید که محسن وانمود میکنه که با چشمای گریون داره میخونه این آهنگو...حتی یه جاش آبریزش بینیش که ناشی از گریه زیاده رو میکشه بالا...نمیگم واقعا داره گریه میکنه...اما احساسی که انتقال میده خیلی قویه...
چون احساس تو کارش زیاد شده فک میکنیم صداست که عوض شده...در صورتی که احساس عوض شده...و ما باید خوشحال باشیم که با احساس تر داره میخونه..

دوست عزیز در این که ژاکت یکی از بهترین کارهای موسیقی ایرانه شکی نیست اما سنگ محک برای ما موسیقی ایران نیست موسیقی خود چاوشی ست!

کسی هم نگفت صدا عوض شده! لحن عوض شده حرف من هم نیست حرف همه ست شما هم کافیه یک دور تو ناز میکنی رو گوش بدی و بعد ناز رو اون وقت قضاوت کنی هر چند گوش نکرده هم واضحه!

از لحاظ صمیمیت هم که...

بگذریم!

چاوشی در حد خودش نیست این برای یک خوره ی چاوشی مثل من عذاب آوره البته هیچ شکی نیست که او با همه هم دوره هاش فرسنگ ها فاصله داره و به آن ها سره

[ بدون نام ] دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:43 ب.ظ

محسن هرگز عوض نشده...اون غمشو من میشناسم..شاید بهم بخندین اما.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد